اين حديث به حديث ثقلين معروف شد و تمام فرقههاي مسلمين آن را در كتب معتبر خويش نقل كردند؛ اما به فرموده خميني كبير «خودخواهان و طاغوتيان قرآن كريم را وسيلهاي ساختند براي تداوم بخشيدن به حكومتهاي غاصب و ضد قرآني خويش و مفسران حقيقي قرآن و آشنايان به حقايق آن را، كه سراسر قرآن را از پيامبر اكرم(ص) دريافت كرده بودند، با بهانههاي گونهگون عقب زدند و با توطئه كثيف خود، در حقيقت قرآن را از صحنه خارج كردند.»2
ممكن است بپرسيد: آيا فهم قرآن تنها در توان معصومان (عليهم السلام) است و ديگر مردم حق ندارند، بدون مراجعه به روايات اهل بيت، از قرآن بهره گيرند؟
در پاسخ بايد گفت: ما مانند اخباريها نيستيم كه فهم قرآن را يكسره مخصوص اهل بيت (عليهم السلام) بدانيم؛ بخشي از آيات محكمات و بينات ناميده ميشود و هر كس، به شرطي كه با زبان عربي و شأن نزولها و يك سلسله مباحث لازم ديگر به طور صحيح آشنايي كافي داشته باشد ميتواند از آن بهره گيرد؛ اما ميدانيم كه آيات قرآن دو دستهاند: محكمات و متشابهات3. براي فهم آيات متشابه جز تمسك به راسخان در علم اهل بيت (عليهم السلام) راهي نيست.
طبق تصريح شيعه و سني، قرآن كريم در موارد متعددي به مقام و موقعيت اهل بيت (عليهم السلام) و عصمت و طهارت و ولايت آنها اشاره كرده است. در اين فرصت، آن دسته از روايات سالار شهيدان حضرت ابي عبداللّه الحسين(ع) در باره برخي از آيات قرآن كريم، كه در خصوص اهل بيت عصمت (عليهم السلام) وارد شده، مورد توجه قرار ميدهيم و جانهاي خود را با كلمات نوراني آن فاتح اقليم وجود جلايي ديگر ميبخشيم.
چه گويم در مقام آن دلارام زبان من زبون و خامهام خام
بايد توجه داشت كه در برخي از روايات، آن حضرت تنها راوي حديث است كه از پيامبر اكرم(ص) يا اميرمؤمنان(ع) نقل ميكند؛ ولي ما تنها به رواياتي اشاره ميكنيم كه در آن امام(ع) خود سخني فرموده يا پرده از حقيقتي برداشته است. البته اين سخن با نقل مواردي كه آن حضرت از رسول اكرم يا اميرمؤمنان مطلبي پرسيده و سپس پرسش و پاسخ را باز گفته است، منافات ندارد؛ زيرا به هر حال خود حضرت در متن جريان حضور داشته است.
به هر ترتيب امام حسين(ع) در اين دسته از روايات به تبيين بطني از بطون قرآن پرداخته، از تأويل، تفسير يا شأن نزول آيات پرده برميدارد و گاه براي بيان حقيقتي به آيه استدلال ميكند.
در ذيل آيه 62 سوره بقره امام(ع) فرمود: اگر آنها [يهوديان]با نيتي صادق و عقيدهاي درست از عمق جان خداي را به «محمد و آل پاكش» ميخواندند تا نگاهشان دارد ... حتما خداوند با كرمش به آنها پاسخ ميداد؛ اما كوتاهي كردند ...4
در ذيل آيه 97 سوره بقره امام(ع) ميفرمايد: همانگونه كه يهود را به جهت دشمني با جبرئيل(ع)، مورد مذمت قرار داده؛ دشمنان «اهل بيت» را نيز مشمول سرزنش خويش گردانيده است. زيرا به اعتقاد آنان نيز جبرئيل(ع) و فرشتگان مقرب خدا براي ياري رساندن به محمد(ص) و علي(ع) فرود ميآمدند ...5
امام(ع) به اشاره پدر گرامياش حضرت اميرمؤمنان(ع) در توضيح مراد از «ناس»، در آيه 199 سوره بقره ميفرمايد: مقصود از آن، ما اهل بيت هستيم و به همين جهت، خداوند ميفرمايد: از همان جايي كه مردم (ناس) كوچ ميكنند، كوچ كنيد. [و پيروي از اهل بيت را پيشه خويش سازيد6]
در آيه 75 سوره انفال ميخوانيم: ... و خويشاوندان نسبت به يكديگر در احكامي كه خدا مقرر داشته [از ديگران] سزاوارترند.
امام(ع) فرمود: هنگامي كه اين آيه نازل شد، از رسول خدا(ص) در باره تأويل آن پرسيدم. رسول خدا(ص) فرمود: به خدا سوگند، جز شما كس ديگري را قصد نكرده است و شما همان خويشاوندان من هستيد. پس هر گاه من از دنيا رفتم، پدرت علي(ع) نسبت به من و جانشيني من سزاوارتر است؛ و هر گاه پدرت از دنيا برود، برادرت حسن(ع) بدان سزاوارتر است؛ و آنگاه كه حسن(ع) از دنيا برود، تو بدان مقام سزاوارتري.
گفتم: اي رسول خدا، بعد از من چه كسي شايسته آن مقام است؟
فرمود: پسرت علي.
به همين ترتيب نام يكايك ائمه اطهار (عليهم السلام) را برشمرد؛ هر كدام را بعد از ديگري شايستهتر به خلافت دانست و در پايان فرمود: غيبت در زمان نهمين فرزندت به وقوع ميپيوندد. اين ائمه نسل تواند، خداوند علم و فهم مرا به ايشان عطا كرده است و سرشت آنها از سرشت من است. خدايا اين مردم را چه ميشود كه با آزار خاندانم مرا ميآزارند؟! خداوند شفاعتم را نصيب ايشان نگرداند.7
در آيه 29 سوره رعد ميخوانيم: «آنان كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، طوبي و بهترين سرانجامها در انتظارشان است.»
امام(ع) ميفرمايد: اين آيه در مورد اميرمؤمنان نازل شده است. «طوبي» درختي است در خانه وي در بهشت و هيچ ميوهاي در هيچ خانهاي از خانههاي بهشت نيست؛ مگر آنكه شاخهاي از اين درخت در آن وجود دارد.8
خداوند در آيه 71 سوره اسراء ميفرمايد: «روزي كه هر گروهي را با پيشوا و امام خويش ميخوانيم ...»
امام(ع) فرمود: آري، پيشوايان دو دستهاند؛ امامي كه مردم را به هدايت دعوت ميكند و مردم از وي پيروي ميكنند و به سعادت ميرسند و امامي كه مردم را به
گمراهي فرا ميخواند و مردم نيز از وي پيروي ميكنند.[و در تباهي غوطهور ميگردند]
خداوند در آيه 36 سوره اسراء ميفرمايد: «چشم و گوش و دل، تمامي اينها مورد پرسش و بازخواست قرار ميگيرند.»
امام(ع) فرمود: [رسول خدا(ص) فرمود:] ... به عزت پروردگارم سوگند، تمامي امت من در روز قيامت باز داشته ميشوند و از ولايت اميرمؤمنان(ع) بازخواست ميگردند.9
در آيه 82 سوره كهف ميخوانيم: «... و اما آن ديوار، از آنِ دو يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجي متعلق بدانها وجود داشت و پدرشان مردي نيكوكار بود. پروردگارت ميخواست آنها به حد بلوغ برسند و گنج خود را بيرون آورند...»
امام به يكي از منحرفان ميفرمايد: به خاطر احترام چه كسي آن ديوار براي اين دو يتيم محفوظ ماند؟
مرد گفت: پدرشان
امام فرمود: آيا پدر آنها بهتر بود يا رسول خدا؟
آن مرد بدين وسيله به مقام و عظمت آن خاندان پي برد و سرافكنده و شرمسار گرديد.10
شخصي از آن حضرت در باره آيه 19 سوره حج پرسيد. خداوند در اين آيه ميفرمايد: «اينان دو گروهند (دشمن يكديگر) كه در باره پروردگارشان به جدال و نزاع برخاستند.»
امام پاسخ داد: ما و بنياميه هستيم كه در باره خداي ـ عزوجل ـ به جدال و مخاصمه پرداختهايم؛ ما ميگوييم خداي راست گفت؛ و آنان ميگويند: خداي دروغ گفت: پس ما و ايشان تا روز قيامت [نيز[ دشمن يكديگريم.11
در آيه 41 سوره حج ميخوانيم: «[ياران خدا [كساني هستند كه اگر در زمين بدانها قدرت و مكنت بخشيم، نماز را برپا داشته و زكات را ميپردازند و امر به معروف و نهي از منكر ميكنند و ...»
امام(ع) فرمود: اين آيه در شأن ما اهل بيت فرو فرستاده شده است.
خداوند در آيه 33 سوره احزاب ميفرمايد: «خداوند اراده كرده است كه پليدي و گناه را تنها از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاك گرداند. [و به مقام عصمت رساند]»
آن حضرت فرمود: رسول خدا(ص) در منزل امسلمه بود كه برايش [غذايي به نام[ حريره آوردند. آن حضرت علي و فاطمه و حسن و حسين(ع) را فرا خواند و همگي از آن خوردند. سپس عباي خيبري بر آنها افكند و آيه فوق را تلاوت فرمود.12
خداوند در آيه 12 سورء يس ميفرمايد: «و همه چيز را در امام آشكار كنندهاي برشمردهايم.»
آن حضرت فرمود: ... حضرت رسول خدا(ص) فرمود: مراد از «امام مبين» اميرالمؤمنين(ع) است، بيترديد او همان امامي است كه خداي ـ تبارك و تعالي ـ در وي علم هر چيزي را به شماره درآورده است.13
در آيه 23 سوره شوري ميخوانيم: «[اي رسول ما، به امت] بگو: من از شما اجري نميخواهم جز دوست داشتن نزديكانم.»
امام حسين(ع) فرمود: آن خويشاوندي كه خداوند پيوند بدانها را فرمان داده و حق آنان را گرامي داشته و خوبي را در ايشان نهاده است، خويشاوندي ما اهل بيت است. خداوند حق ما را بر هر مسلماني واجب كرده است.14
خداوند در آيه 29 سوره فتح ميفرمايد: «... آنان [كساني كه با رسول خدا(ص) در برابر كفار سرسخت و در ميان خود مهربانند] را ميبيني كه پيوسته در حال ركوع و سجودند ...»
امام(ع) فرمود: اين آيه در باره علي بنابي طالب(ع) نازل شده است.15
در آيات آغازين سوره شمس ميخوانيم: «سوگند به خورشيد و تابش و گسترش نور آن در هنگام بالا آمدن ...؛ و سوگند به ماه، آن هنگام كه در پي خورشيد برآيد و سوگند به روز آن هنگام كه زمين را روشنايي ميبخشد.»
امام(ع) فرمود: مراد از خورشيد، محمد رسول خدا است؛ و مراد از ماه اميرمؤمنين علي است كه به دنبال محمد(ص) ميآيد و مراد از روز قائم آل محمد است كه زمين را از قسط و عدل پر ميسازد.16
در آيه 11 سوره ضحي ميخوانيم: «... و اما نعمت پروردگارت را، پس بازگو كن.»
امام(ع) فرمود: مراد از نعمت، دين و اعتقاد به ولايت اهل بيت (عليهم السلام) است.17
اميرالمؤمنين(ع) سوره قدر را تلاوت ميفرمود. حسين(ع) گفت: پدر، گويا اين سوره [كه]از دهان شما [شنيده ميشود[ شيريني خاصي دارد! حضرت فرمود: اي فرزند رسول خدا و فرزندم، من از اين سوره چيزي ميدانم كه تو نميداني. هنگامي كه اين سوره نازل شد، جدّت رسول خدا(ص) مرا فرا خواند. وقتي به محضرش شرفياب شدم] آن را برايم قرائت فرمود؛ سپس بر شانه راستم زد و گفت: اي برادر من و وصي من و سرپرست و والي امتم بعد از من، و اي دشمن دشمنان من تا روزي كه همگان برانگيخته شوند، اين سوره بعد از من براي تو است و بعد از تو براي فرزندانت. [آري[ جبرئيل(ع) برادر فرشتهام، حوادث امتم را در سنت خويش برايم گفته است و همانها را براي تو نيز بازگو خواهد كرد. اين سوره در جان قدسي تو و جانشينان [من و تو] تا آن هنگام كه طلوع فجر قائم(ع) سرزند هماره نوربخش خواهد بود.18
اللهم عجّل فرج قائم آل محمد(ع)
1 ـ مسند ابنحنبل، ج 3، ص 14، دارصادر، بيروت.
2 ـ صحيفه نور، ج 21، ص 170. (با تصرف)
3 ـ آل عمران، آيه 7.
4 ـ التفسير المنسوب الي الامام العسكري(ع)، مؤسسة الامام المهدي(ع)، قم، ص 267.
5 ـ همان، ص 448 به بعد.
6 ـ الكافي، شيخ كليني، دار صعب، بيروت، ج 8، ص 244.
7 ـ كفاية الاثر، خزّاز قمي، انتشارات بيدار، قم، ص 175.
8 ـ مِائَة مَنقبة، ابن شاذان، ص 137. مدرسة الامام المهدي(ع)، قم.
9 ـ عيون اخبار الرضا(ع)، شيخ صدوق، ج 1، ص 280، مؤسسة الأعلمي، بيروت.
10 ـ تاريخ ابنعساكر «ترجمة الامام الحسين(ع)، ص 157، مؤسسه المحمودي، بيروت.
11 ـ الخصال، شيخ صدوق، ص 42، مكتبة الصدوق، تهران.
12 ـ البرهان، سيد هاشم بحراني، ج 3، ص 312، مؤسسه اسماعيليان، قم.
13 ـ معاني الاخبار، شيخ صدوق، ص 95. جماعة المدرسين، قم.
14 ـ البرهان، ج 4، ص 124. موسسة اسماعيليان، قم.
15 ـ المناقب، ابنشهرآشوب، ج 2، ص 15.
16 ـ تفسير فرات كوفي، ص 212.
17 ـ المحاسن، شيخ برقي، ج 1، ص 344. المجمع العالمي لاهل البيت (عليهم السلام)، قم.
18 ـ بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 25، ص 70.